مهرساممهرسام، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

عشق من و بابایی

هفته 27

سلام عشق و زندگی من، سلام امیدم ... خوبی عزیز دلم؟ عزیزم خدا رو هزار مرتبه شکر یه هفته دیگرو هم به سلامتی گذروندیم و یه هفته جدید رو پیش رو داریم ان شالله خدا کمکمون میکنه و هفته های باقی مونده رو هم به سلامتی میگذرونیم امروز با بابایی رفتیم آزمایشگاه برای آزمایشای نوبت دوم اما خانومه گفت چون یکم دیر اومدین و این آزمایش سه نوبت باید تکرار شه الان اذیت میشی چون باید ناشتا باشی بهمون گفت 5 شنبه ساعت 7 اونجا باشیم که ان شالله تا 10 تموم شه امیدوارم همه چی خوب باشه   گلم دیشب خونه مامان جون بودیم خاله سمیرا هم اومده بود از دانشگاه و کلی از رشتش حرف زد نمی دونم چی گفت که وقتی اومدیم خونه بابایت گیر داده میگه امسال من با...
23 مهر 1392

هفته 26

سلام عشق و زندگیم خوبی مامان جون خدا جونم شکرت که به من تو زندگی امید دادی گل خوشکلم الان 26 هفته و یه روزته و من از بودن با تو خیلی خوشحالم گلم مامانی تو هفته پیش سرمای شدید خورد و کلی حالم بد بود مجبور شدم برم دکنر و دارو ممصرف کنم اما خانم دکتر گفت برا تو ضرری نداره اگه نخورم اون موقع ضرر داره مامان جون منو ببخش به خدا من می خوام با تمام وجودم مواظبت باشم اما.... گلم این چند روز دلم خیلی گرفته دوس ندارم تو وبلاگ عزیزم از دلتنگی ها و ناراحتی ها بنویسم دلم میخواد اینجا بهترین خاطرات رو برات ثبت کنم برا همین خاطرات ناراحت کننده برا مامانیو تو دلم نگه می دارم اینجوری فکر کنم بهتره عزیزم تو رو خدا برا مامانی دعا کن...
19 مهر 1392
1